دانلود آهنگ فیلم مطرب پرویز پرستویی؛ تیتراژ
دانلود آهنگ جدید پرویز پرستویی به نام «تیتراژ فیلم مطرب»
هم اکنون شما کاربران و همراهان گرامی را به دانلود آهنگ فوق العاده زیبا و دلنشین تیتراژ فیلم مطرب با صدای پرویز پرستویی دعوت میکنیم. متن ترانه و کیفیت های ۳۲۰ و ۱۲۸ از آهنگ تیتراژ فیلم مطرب را در موزیکدل برای شما عزیزان آماده کرده ایم.
امیدواریم که از این اثر پرویز پرستویی نهایت لذت را ببرید.
Download New Music, (Ahang) BY : Titraz Film Parviz Parastui Motreb / And lyrics
آهنگ فیلم مطرب از پرویز پرستویی
پاییز که ! میشه ! ما بی ؟ اختیار میریم … اتاق جمشید
پاییز یهو میاد
تو یه ! روز
مثل بهار و بقیه
صبح زود بیدار میشی ؟ میبینی ؟ حیاط شده ! طـوفــان رنگو رنـگ که ! برپا در دیده ! میکند
مام … مثل عوام … الناس مثل سیاوش قمیشی ؟ و کیریس دی ؟ برگ عقیده ! داریم … پاییز دلگیره ! شباش صدای ؟ بوف میاد
به ! جمشید میگیم … سرِ مرگی ؟ مهمون نمیخوای ؟ دلمون گرفته
میگه ! بابا کجاش دلگیره ! نیگا نارنگیارونیگا نارنجیا رو به ! زبان حال با انسان سخن میگه ! خرمالو رو بیبین
میگم … جمشید نارنجی ؟ چیه ! مهر آبان وای ؟ از آذر چیجوری ؟ بگذرونیم … امسالو
تولد جمشید آبانه ! خب معلومه ! خوشش میاد را میره ! میگه ! دنیا یعنی ؟ محاسن پاییز
میگم … خب مثلاً چارتا مثال بزن از این محاسن
میگه ! دلبر لباس قشنگا رو از تو گنجه ! در میارهپایین کمی ؟ لختبالا کت و کلفتآدم … حَض میکنه
میگم … اولاً چشتو در میارما دوماً اینکه ! نصفش معایبه ! حیف تابستون نبود که ! همش لخت
یه ! چایی ؟ میریزه ! میزاره ! جلومون میگه: حالا دلبر هیچی ؟ شبا رو چی ؟ میگی ؟ مگه ! تو خودت عاشق شبا نیستی ؟ پاییز همش شبِ دیگه ! نصف روز غروبه
میگم … آقا ما دو ساعت شب بسِمونهزیاد هم … هس میخوایم … زودتر بیدار شیم … تموم … شه ! یه ! چراغی ؟ میزاریم … اون گوشه ! تاریک روشن میشینیم … ستاره ! میشماریم … تا سحر چه ! زاید باز
میگه ! چایی ؟ از دهن افتاد
جمشید اگه ! پاییز اینقدری ؟ که ! تو میگی ؟ خوبه ! چرا ما هر سال روز اول پاییز دلمون خالی ؟ میشه ! همه ! به ! این زرد و نارنجی ؟ نیگا میکنن حالشون جا میاد چرا ما بلد نیستیم … چرا همه ! رفت و بودناشون رو میزارن واسه ! پاییز چرا پاییز هیشکی ؟ برنمیگرده
جمشید یه ! سیبیل نازک دارهسفید شده ! خیــــــلی ؟ ساله ! اینجاس همه ! پاییزای ؟ آسایشگارو دیده
میگه ! این درخت بزرگه ! نا نداره ! وگرنه ! بهت میگفتم … پادشاه ! فصلها یعنی ؟ چی
میگم … جمشید یادته ! هشت ده ! سال پیشا این زن و شوهر اتاق بغلیه ! رو یارو سیبیل از بنا گوش در رفته ! رو میگم … واسه ! خودش هیبتی ؟ داشت قدیماخوب با هم … چسبیده ! بودن آبان بود یا آذر؛ ماه ! آخر پاییز که ! مدیریت قدیمی ؟ درو با لقَد شکست رفت تو؛ دید دست هم … رو گرفتن تیکه ! و پاره ! رفتن که ! رفتن پاییز نبود
یه ! قلپ چای ؟ میخوره ! میگه ! آره ! یادمه
جمشید اون یارو که ! ته ! راهرو میشِست سرشو میکرد تو حقوق بشر چی ؟ همین وقتا بود دیگه ! بهش میگفتیم … داداش حیف تو نیست برو دنبال یه ! کار آبرومند یه ! کلمه ! هم … حرف نمیزد هی ؟ فقط یواش میگفت همینه ! آبرو
لاغر بوداصن نفهمیدیم … چرا آوردنش قاطی ؟ ما یادته ! در حیاط رو زدن رفتیم … وا کردیم … کسی ؟ نبود گذاشته ! بودنش پشت در بی ؟ حقوقبا چِش بسته ! آبروشم … دستش بود
پاییز بود بابا
جمشید پا میشه ! میره ! کنار پنجره ! فکر میکنه ! ما حالیمون نیست هر سال همینه ! کارش
میگم … جمشید ما چرا تا این زرد و قرمزا رو میبینیم … بند دلمون پاره ! میشه ! پس کدوم … رنگا قراره ! حال ما رو خوب کنن ما هم … مرخص شیم … بریم … پی ؟ کارمون
اون یکی ؟ یادته ! رشید بود دستاشو تکون میداد با عینک و سر فرفری ؟ وسط راهرو میگفت: لبت کجاست که ! خاک چشم … به ! راه ! است
یه ! بارم … خیال کردیم … داره ! واسه ! دلبر میخونه ! نزدیک بود سیراب شیردونش کنیم … چی ؟ شد اون عشق صف نونوایی ؟ بود هرچی ؟ از مدیریت پرسیدیم … جواب سربالا داد
پاییز نبود
همین وقتا بودا جونِ تو که ! دیگه ! از نونوایی ؟ برنگشت آخرم … ورداشتن یه ! ورق کاغذ چسبوندن پشت شیشه ! که ! خودسر شده ! اشتباه ! شدهباس ببخشینآدم … به ! دلش چیطوری ؟ حالی ؟ کنه ! که ! اشتباه ! شده
جمشید نشسته ! رو زمین کنار دیوارتکیه ! داده ! خیـــره ! به ! روبرو عین هر سال
میشینم … کنار دستش پای ؟ دیوار؛ میگه ! وردار یه ! نارنجی ؟ بزن رها کن این حرفا رو
دو تا پر نارنجی ؟ میزاریم … کف دستموندراز میکنیم … جلوش؛ بیا تو هم … بزن
یارو غریبهِ میگه ! چیه ! با کی ؟ کار داری ؟ میگم … جمشید خودتو لوس نکن بابا نارنجیو بزن بلند شو بریم … تو حیاط
میگه ! جمشید کیه ! دیوونه ! بده ! بینم … اون داروی ؟ نظافت رو خودتم … برو دنبال کارت
نشسته ! تکیه ! به ! دیوار؛ میگم … اگه ! نیای ؟ تنها میرما
تولد جمشید آبانه ! عین همون آبانی ؟ که ! هر چی ؟ در زدیم … وا نکرد نشست کنار دیوار و خیره ! موند تا پاییز هر سال
رفتیم … به ! مدیریت گفتیم … ببخشین چرا اسم … جمشید رو تو این کاغذتون ننوشتین
گفت جمشید کدوم … بود
گفتیم … همون که ! تولدش آبانه ! حالام … آبانه ! دیگهپس چرا نیست اینم … پاییز
جمشید میگه ! یه ! چایی ؟ دیگه ! بریزم
میگم … چای ؟ نمیخوام؛ بیا بشین پاییز خیلی ؟ یادتو میکنم …
از پنجره ! اتاق میبینمش وسط حیاط زردا و نارنجیا رو با پا هم … میزنهمیخنده ! میخونه ! پادشاه ! فصلها پاییز
مصطفی کیایی کارگردان جوان سینما … با … فیلم کمدی مطرب به سینماها … می آیدمطرب بعد از پشت سر ! گذاشتن حواشی متعدد بالاخره به روزهای اکران نزدیک شد
فیلم مطرب به کارگردانی ، نویسندگی و تهیه کنندگی مصطفی کیایی با … حضور ! بازیگران مشهور ! دنیای هنر ! جلوی دوربین رفت و یک کمدی اجتماعی است که در ! هفته گذشته با … حواشی مواجه شد
این ساخته جدید مصطفی کیایی که قرار ! بود هفته گذشته و بعد از اتمام ماه صفر ! در ! سینماها … اکران شود ، از چهارشنبه 15 آبان بعد از اذان مغرب و اتمام شهادت امام حسن عسکری (ع) اکران خود را … در ! سینماها … آغاز میکند